علیرضا کمیلی در ایسنا نوشت:
جناب آقای مولوی عبدالحمید؛ مدیر محترم دارالعلوم مکی شهر زاهدان
سلام علیکم
اینجانب که سالهاست در کنار برادران اهل سنت خود، بنا به وظیفه انقلابی و شرعی، در حال دفاع از حقوق ایشان بوده ام و به خاطر آن از طرف تندروها هر نوع توهین و ناسزایی را تحمل کرده ام، بخش هایی از سخنان جنابعالی در نماز جمعه ۱۳ آبان را ناروا دانستم لذا همانطور که شما تاکید کرده اید «دلسوزانه و از سر خیرخواهی» چند نکته را خدمت شما تقدیم می کنم که هر چند ممکن است این بار مانند یادداشت قبلی حقیر - بخاطر انتقاد به جنابعالی - در رسانه های شما منعکس نگردد ولی امیدوارم به دست شما برسد و فرصت کنید نکات این حقیر را بخوانید. یکبار دیگر که نقدی کوتاه و مودبانه درباره سخنان شما پیرامون «علل بروز کرونا» نوشتیم برخی دوستان شما تعبیر بی ادبی کردند که ما متعجب شدیم. امیدوارم همچون روحیه نقادی خود شما برای دیگران نیز چنین حقی قائل بشوند.
۱. بیانیه شورای تامین گامی مهم بود که بدان توجه نشد
در ماجراهای اخیر، خصوصا با پیگیری نماینده رهبری در استان و برخی دیگر از دلسوزان، نگاه شما درباره مظلوم واقع شدن برخی کشته های حادثه خونین ۸ مهرماه به نتیجه رسید و علاوه بر عزل دو مسوول و پذیرش قصور، ساز و کار قضایی برای پیگیری شکایت مظلومان این حادثه آغاز شد ولی از طرف شما و برخی دوستان به نحوی با بیانیه شورای تامین استان تعامل شد که گویی هیچ اقدامی رخ نداده است و نظام به هیچ وجه حرف شما را نشنیده است!
آری بنده هم معتقد نیستم که حکومت بخاطر اجرای عدالت منتی بر سر شما دارد و اتفاقا تحقق عدالت، وظیفه ذاتی جمهوری اسلامی است ولی طبیعی است که ابعاد دقیق تر ماجرا در یک دادگاه و با بررسی همه اسناد معلوم خواهد شد و با عنایت به حمله برخی افراد به پاسگاه و حمل کلت دارای تیر جنگی و جمعیت بالای مهاجمین – که شما هم این بخش را قبول دارید، نمی توان به راحتی حکم بر بیگناه بودن همه داد ولی ظاهرا درباره نمازگزارانی که نزدیک پاسگاه نبودند نظر شما پذیرفته شده و امیدوارم در مراحل قضایی آینده بطور دقیق تر نیز بررسی گردد و از مسوولان هم بعنوان یک شهروند، تقاضای رسیدگی جدی و فوری تر به این پرونده را دارم.
۲. قبول دارم وضعیت پیشرفت استان سیستان و بلوچستان خوب نیست
من از وضعیت استان سیستان و بلوچستان اطلاع دقیق دارم و کاستی های آن در زمینه توسعه را به خوبی می شناسم. فعلا به ادله آن کاری ندارم ولی اندکی مقایسه وضعیت کنونی استان سیستان و بلوچستان در شاخص های مختلف با قبل انقلاب، ما را به چه نتیجه ای می رساند؟ خودمان را با کجا مقایسه کنیم؟ بلوچستان پاکستان؟ افغانستان؟ هند؟ عراق؟ کردستان ترکیه؟ مصر؟ کجا؟ کاش فرصتی بشود و در محیط علمی به بررسی دقیق تر شاخص های استان پرداخته شود که تقاضا می کنم توسط تیم های علمی چنین اتفاقی بیفتد تا از مشهورات نادرست یا حس های متاثر از رسانه یا برخی دردها متاثر نشویم.
البته من وضعیت پیشرفت در استان شما را اصلا خوب نمی دانم ولی بخشی از این کاستی به دلیل نگاه سنتی خود شما و سایرین به این مقوله است. به یاد دارم که چند سال قبل به خود شما حضورا عرض کردم که ما حاضریم تیم های کارآفرینی موفق کشور را بیاوریم تا تحولات خوبی در وضع اقتصادی این استان رخ بدهد و مثال هایی هم از برخی اقدامات موفق آن تیم ها در همان استان ذکر کردم ولی نیازمند همراهی شما و جوانان این استان بود اما رویکرد جنابعالی صرفا مطالبه از مسوولان برای اصلاح همه مسائل بوده و هست حال آنکه وقتی علما بعنوان اولین گروه مرجع اجتماعی در آن استان، درک درستی از ابعاد توسعه ندارند چطور از نهادهای کارمندی کم اثر می توان انتظار تحول بخشی داشت؟!
بنده اولین منتقد نهادهای رسمی بوده و هستم و همین روزها هم درباره لزوم اعطای مسوولیت های ملی کلان به اهل سنت نوشته ام ولی فکر می کنم نگاه به پیشرفت عمیق تر از انتصاب چند تن از اهل سنت است، چرا که حضور مسوولان بومی در همه شهرهای بلوچستان و مدیران منتسب به شما در برخی نهادهای موثر هم منجر به تحول در خیلی از حوزه ها نشده و این نشانگر لزوم توجه به همان ابعادی از تحول است که بدان توجه نمی شود!
۳. وضعیت کل کشور سیاه است؟
اینها جملات شماست: «خارجی ها مردم را تحریک می کنند ولی این فریادها نتیجه آن تحریک ها نیست» «پخش اعترافاتی که به اجبار یا تطمیع گرفته شده جامعه را ملتهب تر می کند» «مردم گرسنه اند» «این مردم خون دیده اند و کشته داده اند. نمی توانید آنها را بیرون برانید» «رفراندمی فوری با حضور ناظران بین المللی برگزار کنید» «ایران یکی از کشورهای استتثنایی از لحاظ منابع و معادن در جهان است که امروز به خاک نشسته است» «مغزهای متفکر همه فراری شده اند»
شما از حادثه تلخ استان به مسائل کشوری منتقل شدید که طبعا حق شماست که بتوانید درباره آنها اظهار نظر کنید ولی بی انصافی های فراوانی در این سخنان وجود داشت. واقعا کدام کشور به اندازه ما تحت فشار و تحریک خارجی است؟ شما کدام خبر از کشته شدن دختران بی گناه در کشورهای مختلف جهان را شنیده اید؟ وقتی یک طلبه توسط عده ای سلاخی می شود یا یک سرباز صفر بیچاره توسط ماشینی له می شود و قاتل درباره آن حرف می زند، واقعا اسمش اعتراف اجباری است؟! اگر دیگران با همین نوع قضاوت ها با شما تعامل کرده اند که معترض شده اید اقلا شما مانند آنها نباشید.
تعجب است شما که به افراد مختلف رای داده و حمایت کرده اید چرا حالا دم از ناظران بین المللی می زنید که نتیجه رفتار ظالمانه شان در همین همسایگی ما معلوم است؟ یعنی روی کارآمدن طیف های مختلف سیاسی از خاتمی تا احمدی نژاد را هم در انتخابات قبول نداشتید؟!
بعنوان یک عالم دین برای کشوری اسلامی یک رئیس جمهور تکنوکرات بی نماز را تصور کردن ناشی از مبانی دینی است؟!
واقعا ایران اسلامی که امروز در جهش علمی و تکنولوژی و نظامی جزو برترین های جهان در بسیاری عرصه هاست بدون نخبه و متفکر است؟ کشوری که پس از ظالمانه ترین تحریم ها -که جنابعالی متاسفانه برای مقابله با آن اقدامی نکرده اید- دچار نارسایی های اقتصادی شده را باید به خاک نشسته تعبیر کرد؟! واقعا کدام کشور پس از اعمال سنگین ترین تحریم های قابل تصور در تاریخ بشریت می توانست اینطور سرپا بایستد و وضعیت اقتصادی خود را در کنترل نسبی قرار دهد؟ من هم موافقم کسی که امروز منکر مشکلات و فسادها و بی عرضه گی ها شود فقط کور است ولی آیا این ملت مقتدر، «به خاک نشسته» و «گرسنه» و حقیرند و باز هم دشمن هر روز برای شان توطئه و طرحی جدید می ریزد؟!
۴. کدام زن در ایران مظلوم تر از زن بلوچ است؟
اینها جملات شماست: «زنان به حجاب تنفر پیدا کرده اند» «وقتی زنان را از همه چیز محروم کرده اید و می خواهید ملت را به زور به بهشت ببرید، بدانید که شیعه و سنی به زور به بهشت نمی رود... اگر می خواهید به زور سرنیزه...»
واقعا روسری سوزی از طرف کسانی که تقریبا هیچ محدودیتی نداشته اند بخاطر حس تبعیض بوده است؟ اگر زن تهرانی حس تبعیض دارد پس وای به حال زن بلوچ! من از آن روشنفکران غربزده ای نیستم که ازدواج زود دختران و پسران یا خانه داری زنان را ملاک بگیرم ولی مساله در بلوچستان فقط اینها نیست.
هیچ وقت اهل گلایه نبوده ام و نمی خواهم با ذکر مثال های فراوان از ظلمی که بر زنان بلوچ می رود کام همه را تلخ کنم ولی معتقدم بکارگیری زنان در تهران و مشهد و کردستان و ارومیه و فعالیت اجتماعی خودجوش آنان احتمالا «صد برابر» بلوچستان است و اینکه شما به یکباره مدافع حقوق زنان شده اید عجیب است چرا که می توانستید زودتر از اینها برای میلیون ها زن دیده نشده بلوچ کاری بکنید. این عدد صد برابر را جدی گفتم. می توانید بررسی کنید. فکر نمی کنید هیچ جای ایران باندازه بلوچستان زنها در محرومیت و حاشیه نگاه داشته نشده اند و اتفاقا این امر بر خلاف خواست جمهوری اسلامی بوده است؟!
نظر شما